نقش تحلیل بنیادی در بررسی سرمایه گذاری در رمز ارز پایه دیجیتال
تحلیل بنیادی
در این بخش بیان خواهیم کرد که چگونه تحقیق مناسبی روی آی سی اوها و سکه هایی انجام دهیم که از قبل در بازار وجود دارند. ما این کار را با ارزیابی کردن پروژه و همچنین روشهای مورد استفاده برای یافتن بهترین آنها انجام می دهیم. در پایان این فصل می توانید تحلیل عمیقی روی هر سکه ای که می خواهید انجام دهید. علاوه بر این، قادر خواهید بود کلاهبرداری ها را شناسایی کرده و تأثیر اصول بنیادی را روی تصمیمات سرمایه گذاری، درک کنید. برای این بخش، از FA» به عنوان نمایه ی اختصاری برای تجزیه و تحلیل بنیادی استفاده خواهیم کرد.
نقش تحلیل بنیادی در بررسی سرمایه گذاری در رمز ارز پایه
قبل از واکاوی بیشتر این تحقیق، توضیح خواهیم داد چرا در ابتدا انجام تحقیق ضروری است و مفاهیم اساسی چقدر برای سرمایه گذاری ها مهم هستند. در بازاری که در آن بیشتر پروژه ها نمونه ی اولیه ندارند و تحقیق واقعی پشتیبان بیشتر تصمیمات سرمایه گذاری نیست، این سؤال ایجاد می شود: آیا واقعا ضروری است که مفاهیم اساسی سکه را درک کنیم؟
پاسخ به این سؤال، به زمانی که فرد در آن مبادله خواهد کرد، بستگی دارد. اگر محصولی برای ارزیابی مبنای یک پروژه وجود نداشته باشد، قیمت آن سکه اغلب از ترکیب پیشرفتهای فعلی و گمانه زنی ها پیرامون پتانسیل آتی آن نتیجه گیری می شود. وقتی کار به ارزیابی پیشرفت می رسد، بازار معقول نیست؛ بیشتر سکه ها با یک محصول در حال کار و مشارکت های فروخته شده، ارزشی به اندازه ی میلیونها دلار دارند که کمتر از پلتفرم هایی هستند که چیزی به جز نمایش یک کاغذ سفید ندارند. ممکن است چند عضو تیم که از قبل در شرکت معروفی مانند مایکروسافت کار می کرده اند برای سرمایه گذاران از چندین مورد استفاده ی واقعی که یک سکه دارد، ارزشمندتر باشد.
مشاور شناخته شده ای مانند جان مک آفی اغلب بیشتر از یک تیم توسعهی با تجربه ارزش دارد. می توانیم تا ابد به همین صورت پیش برویم ولی نتیجه ساده است؛ ارزش بازار پروژه تقریبا هیچ گاه نمایش منصفانه ای از ارزش سکه نیست. بنابراین ممکن است سؤال کنید چه چیزهایی در آن پروژه ها تا این حد روی قیمت تأثیر می گذارند که بسیار کمتر از رقبایشان پیشرفته هستند؟
پاسخ به این سؤال، دلیل این سؤال نیز هست که چرا افراد زیادی در دنیای رمزگذاری شده به کارهای FA باور ندارد. ما در طول فصل های گذشته سکه های زیادی را دیده ایم که با وجود اتهامات کلاهبرداری اغلب غیرمنصفانه) یا فناوری بی نظیر، با رشدشان زندگی ها را تغییر داده اند (دیجی بایت، ترون و ورج به عنوان مثال هایی کلاسیک تمام دوران به ذهن می رسند). اینکه ترون به کپی کردن بخش هایی از کاغذ سفید خود از سایر پروژه ها متهم شد یا دیجی بایت به جوکی تبدیل شد که گفته می شد «بسیار سریع است» تفاوتی برایشان ایجاد نکرد. آنها به رتبه های بالایی رسیدند و از پس پروژه هایی برآمدند که بسیار بیشتر از تجهیزاتشان بود ولی کمتر در معرض توجه قرار گرفتند.
چطور ممکن است که یک سکه ی بدتر، توجه بیشتری را جلب کند؟ دلایل زیادی برای این مسئله وجود دارد: ایده برای درک و برای بازار ساده است. ورج یک سکه ی امنیتی و آسان است. از طرفی دیگر، انگیما پروتکل امنیتی است که از قراردادهای محرمانه استفاده می کند؛ البته نه به مقدار زیاد این در دسترس ترین توصیفی است که برای آن پیدا کردیم). جامعه ی بزرگی پشت آن است. اغلب هنگامی که سکه رشد سریعی را تجربه می کند.
همان طور که ورج از یک sat به بیش ۱۶۰۰ | رسید، طبیعی است که پروژه، گروه حامیان بزرگتری به دست آورد. در موارد بسیاری، جامعه می تواند تأثیر بمراتب بیشتری نسبت به هریک از شرکای خارجی تیم پروژه و مایلستون های محقق شده در پروژه داشته باشد. افرادی که اطراف سکه هستند، بازاریابی کلامی انجام میدهند که با هر نوع ارتقای متفاوتی تطبیق ناپذیر است و شدید، قدرتمند است چون افراد نیز در پروژه سرمایه گذاری کرده اند.
یک نقطه ی برجسته در پروژه وجود دارد و آن این است که تیم دراپر در صفحه ی سرمایه گذارها یا شریک PwC است. افراد اغلب تمایل دارند به جای شیل کردن یک پروژه، روی این نقاط تمرکز کنند چون این نشانه ای از ارزش است و بنابراین، تمایل ایجاد می کند. بیشتر افراد هرگز فراتر از صفحه ی اصلی سایت سکه نمی روند، پس حیاتی است که هر پروژه نقطه ی فروش منحصربه فردی داشته باشد تا نمود بهتری ایجاد کند. قانونی کلی که این مسئله را توضیح می دهد این است که قیمت براساس گمانه زنی تعیین می شود، و انگیزه موجب تقویت گمانه زنی می شود. اتفاق مهمی در حال روی دادن است که تمایل زیادی حول پروژه ایجاد می کند.
در عین حال، رقبا به طور پیوسته در حال رسیدن به نتایج بدون هیچ کاتالیست بحرانی هستند چون از قبل محصولی در حال کار در اختیار داشته اند. تحلیل بنیادی چقدر در تصمیم گیری مهم است؟ همان طور که پیش تر اشاره کردیم، این به زمان بستگی دارد. اگر در نظر داشته باشید معامله ی کوتاه مدتی (حداکثر چند روز) انجام دهید که تنها مبتنی بر مفاهیم اساسی است، به سرعت ناامید خواهید شد. تحرکات کوتاه مدت براساس حوادث و تنظیمات TA خوب هستند؛ یک تیم قوی یا محصولی در حال کار، در اینجا هیچ تأثیری نخواهد داشت. برای یک مبادلهی میان مدت چند هفته)، مسئله کمی حقه دارتر می شود. تحرک هنوز به اتفاقات پیش رو وابسته است ولی به علت یک دوره ی مبادله ای طولانی تر، دانش پیرامون مفاهیم اساسی می تواند اشکالات بالقوه ای به همراه داشته باشد.
اگر تیم، سابقه ی عدم تحویل به موقع داشته باشد یا اگر از پیدایش برخی FUDها مطلع باشید، به تصمیم گیری در مورد اهمیت موقعیتی که سکه باید در آن قرار بگیرد، بر اساس ریسک های مرتبط با آن کمک می کند. نهایتا، یک معامله ی بلندمدت در واقع چارچوب زمانی ای است که FA در آن کار می کند. تحلیل عمیق به شما این امکان را میدهد تا درک کنید پتانسیل پروژه در مدت چند ماه آتی و فراتر از آن چقدر زیاد است. اینجا، جایی است که تصمیم می گیرید آیا سکه ارزش قراردادن در کولد استریج (فصل پیرامون کیف های ارز را به خاطر بیاورید و ذخیره کردن برای مدت زمان زیاد را دارد یا خیر. تمامی المان ها مانند ایده، تیم، مقیاسهای سکه و زمان توسعه و پیشرفت اهمیت دارند.
بر آن اساس، تصمیم می گیرید آیا پروژه قادر به رسیدن به اهدافش و ایجاد تمایل پیرامون خود هست یا خیر و از همه مهمتر آیا خود سکه قادر به کسب ارزش در طول زمان خواهد بود یا خیر. اگر بخواهیم جمع بندی کنیم مفاهیم اساسی هنگام ارزیابی یک سکه در طولانی مدت ضروری هستند. برای مبادلاتی که زمان کمتری دارند، مهم است که بفهمیم چه چیزی پشت سکه ها قرار دارد ولی تمرکز باید روی توسعه ی فعلی و حوادث اطراف آن باشد.
چارت ایران : تمامی پروژه هایی که هنوز در مرحله ی پیش توسعه هستند و جامعه مخاطبین بزرگی ندارند، به شدت توسط تأثیرگذارهای رمزارزها (مانند YouTuber، که متأسفانه هنگامی که ،Suppoman درباره ی سکه های خاص با دنبال کننده های بسیار زیاد خود صحبت می کنند، باعث می شود قیمت ها افزایش یابند) قابل دستکاری اند. این تا زمانی است که دنیای رمزنگاری کامل تر شود و سکه هانه براساس سفته بازی بلکه براساس .توسعه ی واقعی ارزیابی شوند
