هرگز نمی توانید از اتفاقاتی که در بازار در حال رخ دادن هستند، مطمئن باشید. رمزارزها به شکل باور نکردنی دچار نوسان هستند و هر خبر جزئی تأثیری شدید روی قیمت ها دارد. حرص و طمع دلیل اصلی متضرر شدن افراد زیادی است که بر این باور هستند بازار رمزارزها آسان ترین بازار موجود است. آن افراد در اینکه استراتژی شان سودآور است یا خیرمردد بوده اند
که اغلب به دلیل ترسی بوده است که به دلیل از دست دادن سود ایجاد شده است. در این فصل می خواهیم به شما آموزش دهیم که چگونه قادر باشید در نهایت دکمه ی فروش را فشار دهید، فرایندی که افراد زیادی با آن درگیر هستند.
چطور موقعیت خود را بفروشیم؟
چند راه وجود دارد که معامله گران می توانند به کمک آن از موقعیت های خود خارج شوند؛ برخی این کار را در نقطه ی اوج به یکباره انجام میدهند و برخی به صورت جزئی. با توجه به تجربیات ما، منطقی ترین راه برای انجام این کار، قراردادن چند هدف و فروش مقدار کمی است. به این ترتیب، نه تنها موقعیت درستی را اتخاذ می کنیم که به سمت جلو حرکت می کند بلکه همچنین در مواقع حساس نیز تأمین کننده ی سود خواهد بود.
در این روش ارزهای آزادی خواهیم داشت که بتوانیم با سایر سکه ها نیز مبادله کنیم، سکه هایی که اغلب با نرخ ریسک و پاداش بالایی همراه هستند و هنوز پامپ نشده اند. کسب سود برای هر دو دوره ی کوتاه مدت و بلندمدت بسیار شبیه به هم است، به طوری که تنها چارچوب زمانی مبادله تغییر می کند. بنابراین آنها را بدون تمایز طول مدت مبادله توضیح خواهیم داد. بهتر است هر بار چند درصد بفروشیم؟ بهتر است اندازه ی فروش به اطمینان شما به پروژه و پتانسیل نمودار وابسته باشد. اگر سکهی شما اصول استوار و پایدار و نقاط نموداری با پتانسیل حتی ده برابر شدن دارد، نیمی از موقعیت خود را در اولین مقاومت نفروشید.
چارت ایران: در طول یک معامله ی متوسط، اگر قرار بود تصمیم بگیریم در هر توقف چیزی بین ۱۰ تا ۲۰ درصد را می فروختیم ولی این قانونی عام و کلی نیست. در برخی پروژه ها، ۵۰ درصد را می فروشیم و در برخی دیگر، هیچ کاری نمی کنیم تا به سومین یا چهارمین مقاومت برسد. اینکه قصد دارید چقدر در معرض ریسک قرار بگیرید به شما بستگی دارد. فارغ از اینکه استراتژی شما چه خواهد بود، این مجموعه قوانین را به یاد داشته باشید:
- فروش های خود را براساس شرایط بازار تنظیم کنید. اگر بازار روند صعودی دارد، اجازه دهید سکه ها بیشتر از زمان معمول جریان داشته باشند، ممکن است سعی کنید به بالاترین نقطه ی خود برسند. اگر بازار روند نزولی دارد، عاشق ارز خود نشوید؛ بیشتر آن را هرزمان که احساس کردید سود دارد، قطع کنید. باید نسبت به شرایط، منعطف و واکنش گر باشید
- چون برای بازی در بازار فقط یک راه وجود ندارد. – صرف نظر از اینکه چقدر به پروژه اطمینان دارید، از فروش آن نترسید. این نیز منوط به چرخه های بازار است، بنابراین می توانید مطمئن باشید که برای همیشه بالا نخواهد رفت.
- همواره از بیرون و با فاصله نگاه کنید تا تصمیم بگیرید هنوز چقدر پتانسیل دارید. هنگامی که به نقطهی از بین رفتن اوج سهمی نزدیک هستید، مردد نباشید که بیشتر موقعیت خود را به یک باره رها کنید. – برای خود یک «کیف ماه» نگه دارید. هنگام خروج از یک موقعیت، همه چیز را نفروشید. حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد را برای حالتی باقی بگذارید که ارزش سکه در حال افزایش بیشتر است (مگر اینکه در بیشترین مقدار مطلق خود باشد تا بتوانید از آن حرکت باز هم سود کسب کنید و اگر آن را از دست دادید، نترسید.
چگونه آن اهداف را ایجاد کنیم؟
ایجاد آن اهداف، بستگی به این دارد که با چه نوع سکه ای سروکار داریم. اگر یک پروژه، پیشینه ی قیمتی اش غنی باشد، بسیار راحت تر است چون اهداف خود را روی حیاتی ترین نواحی از نظر مقاومت قرار میدهیم (مانند کاری که با ورودها انجام می دهیم. توصیه می کنیم به فصل TA برگردید تا ببینید شاخص های مختلف چگونه در تعیین نقاط عالی فروش کمک می کنند. اگر پیشینه ی قیمتی اندکی دارد و رخنه کردن در بالاترین موقعیت ممکن، بسیار محتمل باشد معمولا از بسط های فیبوناچی برای ارزیابی اهداف بعدی خود استفاده می کنیم.
با این حال اگر سکه جدید بوده و پیشینه ی قیمتی نداشته باشد، اهداف کمی پیچیده تر می شوند. در مواردی مانند این، می توانیم اهداف روانی ایجاد کنیم ولی در اغلب اوقات، به پایین آمدن ادامه می دهد تا اقدام قیمتی مشاهده شود (مقاومت های روانی، به شکل واقعی و مانند اهداف عادی واجد شرایط نمی شوند ولی به شما این اجازه را میدهند که تا حدی مبادله را در جریان داشته باشید. اگر ارزش یک سکه ۱۰ سنت باشد، ممکن است آن مقاومتها در هر قیمت قابل توجه دیگری مثل ۲۰ سنت، ۵۰ سنت، ۱ دلار و غیره ظاهر شوند. هیچ گاه سود خود را روی یک استراتژی برداشت استوار نکنید؛ چون این تنها یک روش پشتیبان در موارد پراکنده است).
همچنین، از اینکه اهداف بسیار بلندی داشته باشید، نترسید؛ حتی اگر هم به آنها نرسید، همواره ارزش امتحان دارند چون سکه های زیادی، دفتر سفارش های نازکی دارند که ممکن است با یک خرید بزرگ، رها شوند. همین مسئله برای سفارش های خرید نیز برقرار است؛ گاهی اوقات داشتن پیشنهادهای پایین منجر به گرفتن فتیله ی تسلیم می شود که در فصل قبل درباره ی آن صحبت کردیم.
آیا این اهداف کافی هستند؟
در هر دو حالت . چه اینکه تاریخچه ی قیمتی وجود داشته باشد، چه اینکه نباشد. برخی مشاهدات ثابت توصیه می شود. با وجود رویدادهای غیرمنتظره ی زیاد، ممکن است در صورتی که یک معامله چندین هفته در حال انجام باشد، سود زیادی از دست بدهید. بهتر است موقعیت ها ارزیابی شوند تا ببینیم آیا سیگنال های نزولی دیگری وجود دارند که ممکن است به کسب زودتر سود اشاره داشته باشند یا خیر (مقاومت کلیدی، واگراییهای نزولی، یک الگوی نزولی مانند گوههای افزایشی). هر زمان قبل از اینکه در کسب سود پیش از اینکه ضرری غیرمنتظره ظاهر شود دچار تأخیر شدید، اطمینان حاصل کنید که ترس بر شما غالب نشود. هرافت قیمت به دنبال یک جهش ایجاد شده است که بهتر است اگر به بازیابی سکه اطمینان ندارید، به عنوان نقطه ی فروش شما عمل کند.
در کنار TA، بهتر است به احساساتی که پیرامون سکه ی خاص شما وجود دارد توجه داشته باشید. اگر فضای اطراف آن بسیار رضایتمند به نظر می رسد (آن را بیت کوین بعدی مینامیم)، موقعیت خود را مجددا ارزیابی کنید؛ چون ممکن است زمان فروش فرا رسیده باشد. افت قیمت از بیشترین مقدار معمولا بسیار بی رحمانه است؛ بنابراین، توصیه می کنیم به قانونی که پیشتر به آن اشاره کردیم، تکیه کنید؛ ترس را بخرید، طمع را بفروشید (به بخش احساس بازار در فصل اول برگردید). آن ها قوانینی هستند که باید برای شما کافی باشند تا استراتژی کسب سود مربوط به خود را ایجاد کنید.
این کار را در راستای سود انجام دهید، قیمت ها و نسبتها را براساس پتانسیل باقی مانده قضاوت کنید و از اینکه وقتی اوج قیمتها نزدیک است تقریبا همه چیز را بفروشید، نهراسید. احتمالا کمی زمان خواهد برد تا دریابید چه سطوحی با آستانه ی ریسک پذیری شما تناسب دارد ولی بخش مهم این است که در ابتدای امر آن سودها را کسب خواهید کرد. این به تنهایی شما را از بیشتر مبادله کنندگان بالاتر قرار میدهد و فرصتهای دیگری نیز برای شما ایجاد می کند چون شما به داشتن منابع مالی آزاد ادامه میدهید. پیش از آنکه وارد بحث مدیریت پورتفولیو شویم، بخش آخر این فصل بر رویدادهای بازار متمرکز خواهد بود. بدون حرف اضافه، بیایید توضیح دهیم «شایعه را بخرید، اخبار را بفروشید» یعنی چه؟!