زندگینامه دوران کودکی بیل گیتس برای خیلی از طرفداران او بسیار مهیج و جالب است. او مدت زیادی در جایگاه اول مردان ثروتمند جهان بود و بعدا ثروت خود را وقف امور خیریه کرد. اگر داستان نوجوانی بیل گیتس را بخوانید، متوجه می شوید که او فردی پر تلاش، با استعداد و بسیار پیگیر بوده و رسیدن به یک موفقیت ساده، باعث نشده تا متوقف شود. او موفقیت ها را با تلاش مستمر، یکی پس از دیگری کسب کرده است. در راز موفقیت بیل گیتس و ثروت بیل گیتس درباره این موارد توضیح داده ایم.
دارایی ویلیام هنری گیتس سوم که مشهور به بیل گیتس و مالک شرکت معروف مایکروسافت است، بیش از 50 میلیارد دلار برآورد شد. او یک کارآفرین و برنامه نویس موفق آمریکایی است که وسیع ترین کمپانی نرم افزار رایانه شخصی PC در دنیا، که همان MicroSoft است را افتتاح کرده است. در ادامه، بیشتر در مورد داستان کودکی و نوجوانی بیل گیتس صحبت می کنیم.
دوران کودکی بیل گیتس
بیل گیتس متولد سال 1955 میلادی بود که در شهر سیاتل آمریکا چشم به جهان گشود. او در خانواده ای معمولی رشد یافته و به عنوان اولین پسر و فرزند دوم خانواده است. Bill Gates آنقدر باهوش و فعال بود که تمام زندگینامه خانوادگیشان را تا آخر، در سنین بین 8 تا 9 سالگی خواند. «ماری» مادر بیل، شغل معلمی و پدرش نیز به عنوان یک وکیل در جامعه آن زمان مشغول بود.
دوران کودکی بیل گیتس خیلی جالب بود، زیرا ویژگی هایی داشت که او را نسبت به هم سن و سال هایش متمایز می کرد. مثلا او علاقه سرشاری به کتاب خوانی و مطالعه داشت. وقتی به همراه مادرش به مدسه رفت و آمد داشت، در آنجا برخی از دروس آسان را بصورت اختیاری، به بچه های کلاس توضیح می داد.
دوران کودکی و نوجوانی بیل گیتس در کنار خانواده ای سپری شد که از لحاظ سیاست، تاریخ و کارهای تجاری و حتی خدمات اجتماعی بسیار فعال و غنی بودند. مادرش فردی بود که در کنار تدریس در مدرسه، به امور خیریه نیز مشغول بود و همچنین در United Way International یعنی «هیئت مدیره یونایتد وی اینترنشنال» عضویت داشت. همچنین پدرش یعنی ویلیام هنری گیتس دوم نیز به عنوان یک وکیل دادگستری سرشناس در شهرشان شناخته می شد.
دوران کودکی و نوجوانی بیل گیتس
داستان نوجوانی بیل گیتس کمی با دیگر همکلاسی هایش متفاوت رقم خورد. او عاشق خواندن کتاب تا ساعت های طولانی بود. گاهی آنقدر غرق در خواندن کتاب می شد که وقتی مادرش از او پرسید: مشغول به چه کاری هستی: پاسخ بیل گیتس این بود که من فقط در حال فکر کردن هستم.
دوران کودکی بیل گیتس پر از فعالیت های گوناگون بود، مثلا در بچگی روی اسب چوبی خود می نشست و دائم آن را عقب و جلو می کرد. او می گفت این حرکت به او در فکر کردن کمک زیادی می کند. اگر داستان نوجوانی و حتی دوران کودکی بیل گیتس را با دقت مطالعه کنید، کشف می کنید که راز موفقیت بیل گیتس از همان اول، به چالش کشیدن خود در مسیرهای مختلف زندگی اش بوده است. خانواده بیل گیتس قانون خوبی در منزل داشتند. بچه های خانواده روزهایی که قرار بود به مدرسه بروند، نباید شب قبلش مشغول به تلویزیون دیدن می شدند. والدین ترجیح دادند، بچه ها در کنار آنها بنشینند و به صحبت، کتاب خواندن یا حتی بازی بپردازند.
عوامل موفقیت بیل گیتس
- اعتماد قوی به کارهای خود
- برخورداری از روحیه رقابتی بسیار قوی
- تبعیت نکردن از قوانین
- علاقه زیاد به کارهای انسان دوستانه
- کسب تجربه های زیاد از دوران کودکی بیل گیتس
- سپردن کار به دیگران و اعتماد به آنها
نوجوانی بیل گیتس و اعتماد به خود
بیل گیتس در سخنی ارزشمند می گوید: “نباید خودت را در جهان با کسی مقایسه کنی، در صورتی که این رفتار را داشته باشی به خود توهین کرده ای” دوران کودکی بیل گیتس پر از کارهایی بود که والدینش، او را به آن کارها تشویق می کردند. حتی فعالیت هایی که Bill خیلی مهارت و اشتیاق زیادی برای آنها نداشت، مثل موسیقی، شنا و حتی فوتبال. والدین بیل گیتس عقیده داشتند که تجربه کردن کارهای جدید توسط فرزندشان باعث رشد او می شود، زیرا او می تواند از این طریق طعم شکست را نیز تجربه کند. شاید وقتی کودک یا نوجوان بود دلیل این حرکت پدر و مادرش را نمی فهمید، ولی در بزرگسالی توانست آن را کاملا درک کند.
دوران کودکی بیل گیتس پر از کارهایی بود که در انتهای آنها، به باور پیدا کردن نسبت به خود می رسید. اگر به خود اعتماد پیدا نمی کرد، قطعا نمی توانست علاقه خود را در زمینه نرم افزار و کامپیوتر رشد دهد و بعدها مدیریت یک شرکت بزرگ را برعهده بگیرد. یکی از رازهای موفقیت در داستان نوجوانی بیل گیتس همین نترسیدن از شکست و تجربه کارهای جدید بود.
ایجاد رقابت بین خود و دیگران
تمام کارشناسان بزرگ دنیا روحیه رقابتی موجود در مایکروسافت را تحسین می کردند. رقابت Gates با دیگر مدیران شرکت های بزرگ از جمله استیو جابز و شرکت اپل همیشه مورد توجه بود. این ویژگی یعنی رقابتی بودن از کودکی و نوجوانی گیتس همواره با او بوده است و حس رقابت را در بازی هایی مثل پینگ پنگ، بازی های تخته ای و غیره بسیار تجربه می کرد. یعنی بیشتر از اینکه از بازی لذت ببرد، حواسش به ایجاد رقابت با دوستان خود بود.
بیل گیتس و پیروی نکردن از برخی قوانین
همانطورکه در ابتدا نیز گفتیم، دوران کودکی و نوجوانی بیل گیتس پر از کارهایی مثل خواندن کتاب، حتی دانشنامه هایی قطور و جامع بود. او سالانه کتاب های متعدد و زیادی می خواند و هر روز آگاهی و اطلاعاتش بالاتر می رفت، تا جایی که در سن یازده سالگی با خانواده اش سر تمیز کردن اتاق یا آمدن بموقع سر میز ناهار بحث می کرد.
وقتی پدرو مادر گیتس او را نزد مشاور بردند، او به آنها توصیه کرد که بگذارند بیل کمی راحت باشد،. چون ممکن بود باعث رفتار پرخاشگرانه و حتی افسردگی او شوند. همین استقلال پیدا کردن گیتس و پیروی نکردن از مجموعه ای قوانین، باعث شد که Bill Gates استقلال بیشتری در انجام کارهایی که می خواست پیدا کند. گاهی برای استفاده از کامپیوترهای دانشگاه، شب ها را به کالج واشنگتن می رفت تا در آنجا بماند. بر همین اساس چون از خانه مدتی دور مانده بود، کمی از مدرسه اش مرخصی گرفت که هم در منزل بماند و هم روی کارهای برنامه نویسی خود تمرین کند.
انجام کارهای خیریه
دوران کودکی بیل گیتس در خانواده ای سپری شد که اهل انجام کارهای انسان دوستانه بودند. یعنی والدین با انجام کارهای خیریه سعی داشتند تا بچه هایشان نیز به این امور آشنا شوند. مادر بیل رابطه خوبی با فرزندانش داشت، مادرش شخصیتی بود که مدت کوتاهی به تدریس در مدرسه مشغول بود و بعدا وارد کارهای خیر و کمک به بچه های نیازمند شد.
مادر بیل گیتس اکثر اوقات پسرش را با خود به فعالیت های داوطلبانه در خیریه ها و حتی مدارس می برد. همین کارهای مثبت در خانواده او باعث شد که بعدها نیز خود بیل گیتس و همسرش نیز به انجام امور خیر خواهانه مشتاق شوند و بر همین اساس یک خیریه مستقل در سال 2000، که نامش بنیاد بیل و ملیندا گیتس است را ایجاد کنند.
این موسسه در حال حاضر یکی از فعال ترین و بزرگ ترین بنیادهای خیریه در دنیا شناخته می شود که مبالغ بسیاری را صرف امور انسان دوستانه در جهان می کند.
دستیابی به تجربه های متعدد
Bill Gates فردی بود که کار با رایانه را در سن 13 سالگی، یعنی سال 1987 استارت زد و تمام ویژگی های رفتاری و تربیتی او در خانواده سبب شد تا در سن 31 سالگی یعنی در سال 2010، یک شخصیت بسیار ثروتمند و جوان در آمریکا باشد. یعنی تلاش های پیگیر و دائمی بیل گیتس در کنار هوش کنجکاوانه ای که داشت سرانجام او را تبدیل به مالک بزرگ ترین کمپانی غول دنیا کرد.
در حقیقت او در سنین نوجوانی به این نتیجه رسید که می خواهد برای آینده اش چه هدفی را در پیش بگیرد. او اصلا به این توجه نکرد که برخی از اطرافیان نظرشان در مورد درستی یا غلط بودن مسیرش چیست، او تشنه این بود که تجربیات و تصمیمات مختلف خود را به طور مستقلانه در زندگی اش داشته باشد.
یکی از تصمیمات مهم گیتس، انصراف دادن از دانشگاه هاروارد بود که با مخافت شدید خانواده اش روبرو شد، ولی در نهایت بعدها والدینش از مخالفت خود کوتاه آمدند. گیتس تصمیم درستی گرفته بود، چون باعث شکوفایی و نوآوری های پی در پی در زندگی اش شد. او در دستیابی به اهداف والای خود مصمم بود و ایده های مخصوص به خود را دنبال می کرد.
واگذاری برخی کارها به دیگران
شرایطی که والدین بیل گیتس برای رشد او ایجاد کرده بودند و به او اجازه می دادند تا کارهای گوناگون را انجام دهد، باعث شد تا Bill در آینده همین روش را به نوعی دیگر برای همکارانش ایجاد کند.
نتیجه این کار برای او شامل موارد زیر می شود:
- موقع راه اندازی MicroSoft، اهمیت سپردن فعالیت های مختلف و اعتماد به دیگران را به طور جدی درک کرد و یکی از دلایل راز موفقیت بیل گیتس نیز همین امر بود.
- عتماد کردن آقای گیتس نسبت به دیگران باعث شد تا او بفهد، دیگران چه نقاط ضعف و قوتی دارند. این کار به کارمندان او نیز کمک می کرد تا اگر ضعفی در کارشان پیش آمد در تلاش برای رفع آن باشند.
- اهمیت همکاری با دیگران را بیشتر فهمید و نتیجه این شد که مسیر ارتباط با کارآفرین های مبتکر برای او آسان تر شود.
- هر مدیری برای رشد کسب و کارش به انسان های دیگر احتیاج دارد و Gates این را از همان اول کار می دانست. برای همین استیو بالمر را روی کار آورد، چون Steve Ballmer نیز عاشق مدیریت و کارمندان آنجا بود.
داستان نوجوانی بیل گیتس
همانطور که دوران کودکی بیل گیتس پر از ایجاد چالش های بسیار بود، دوران نوجوانی او نیز همینطور بوده و او هیچوقت از تلاش، مطالعه و دستیابی به موفقیت های پی در پی خسته نمی شد. یکی از دوستان کودکی بیل گیتس، پل آلن Paul Allen بود که در مدرسه خصوصی Lakeside «لیک ساید» با او آشنا شده بود. پل آلن یکی از همکلاسی های بسیار صمیمی و از دوستان دوران کودکی بیل گیتس بود که البته با کمک او توانست شرکت مایکروسافت را ایجاد کند.
جالب اینجاست که در سالهای ابتدایی دوستی، آنها با یکدیگر دائم در حال رقابت بودند تا به این برسند که ایده کدامشان می تواند بهتر عمل کند. رقابت آنها نه تنها در مسائل علمی بلکه در بازی های پینگ پنگ نیز بود. داستان نوجوانی بیل گیتس در رقابت با دوستانش، سرانجام باعث بوجود آمدن بهترین تصمیمات در زندگی Gates شد. این عملکرد را در شرکتش نیز به کار برد تا کارمندانش را به ایده پردازی و روحیه رقابتی تشویق کند.
دوستان دوران کودکی بیل گیتس
از دوستانی که Gates در مدرسه داشت به پل آلن اشاره کردیم. Bill دو سال از آلن کوچک تر بود و آنها اکثر اوقات در اتاق کامپیوتر Lakeside به تمرینات برنامه نویسی خود مشغول بودند. Paul Allen نیز در سخت افزار کامپیوتر تجربیات و دانش خوبی داشت و این موضوع مورد توجه بیل گیتس قرار داشت.
Bill Gates در نظر همکلاسی های کوچک تر خود که با کامپیوتر کار می کردند، در سال سوم دبیرستان به عنوان یک متخصص کامپیوتر شناخته شد. اوعادت های آموزش و تدریس را در مدرسه خود اجرا می کرد و برای دوستانش در اتاق کامپیوتر مطالبی با عنوان هک کننده های کامپیوتری عنوان می کرد. او در 13 سالگی قدم های بزرگی برای کسب و کار آینده اش برداشت و در برنامه نویسی پشتکار خوبی داشت.
بیل گیتس با چند نفر از همکلاسی های ماهرش توانستند در مورد فرصت های پولسازی از کارهای مربوط برنامه نویسی تصمیات و نتایج خوبی بگیرند. آنها در مدرسه لیک ساید، از تجربیات خود و مهارت های جدیدی که در اتاق کامپیوتر بدست آورده بودند استفاده های زیادی کردند.